جامع ترین وبلاگ سربازی،کد234دوره 62شهید نامجو

این است پادگان شهید نامجو یا هتل حسن رود دوره ۶۲

جامع ترین وبلاگ سربازی،کد234دوره 62شهید نامجو

این است پادگان شهید نامجو یا هتل حسن رود دوره ۶۲

خاطره ای که همیشه از ذهن ها پنهان موند

چند روزی بود اعصاب هممون از این بی عدالتی در مرخصی خورد شده بود مخصوصا پویا بیچاره که کار امریش گیر پیدا کرده بود اما بهش مرخصی نمیدادن... همش باید با مرخصی ساعتی دلمون رو خوش میکردیم... 

این داستانی که میخوام بگم تا حالا به هیچ کی نگفتیم همش هم از این بی عدالتی در مرخصی شروع شد... 

یه روز منو پوریا و حامد از جناب بریامون که دلم واسش تنگ شده با همه ی کم لطفیهاش مرخصی ساعتی گرفتیم که بریم و یه هوایی از سرمون در بیاد دلمون از این زندان گرفته بود... 

تو راه که میرفتیم همش از خونه و خونواده و اینکه چقدر عمرمون تلف میشه تو این خدمت صحبت میکردیم البته در این بین از بی عدالتی های بعضی ها در دادان مرخصی هم حرف میزدیم... 

 

دلمون حسابی از منشی ها پر بود چرا که همش با پارتی بازی کار خودشون رو پیش میبردن تا اینکه یکی از ما یه پیشنهادی داد که میشد با این پیشنهاد حال منشی ها و .... رو گرفت و این پیشنهاد خرید قرص ادرار اور بود . 

یکی از ما برای خرید قرص به داخل دارو خونه رفت اما چشمتون روز بعد نبینه به جای قرص ادرار اور قرص  ویاگرا خریده بود ( وای تصورش رو کنید) البته از همه عذر میخوام خاطره است دیگه .. 

 

خلاصه طرف وقتی فهمید قرص رو اشتباه گرفته دوباره به داروخانه رفت و قرص ادرار اور رو خرید با خوشحالی و نقشه های شیطانی به طرف پادگان راه افتادیم . 

قرار شده بود این قرص رو در کلمن اب منشی ها قاطی کنیم اما در بین ما یکی پیشنهاد داد که چه خوبه قرص رو در کلمن اب سلف قاطی کنیم که کل پادگان رو به مرخصی بفرستیم... 

 

قرص ادرار اور قرصی هست که اکثر کشتی گیرا برای کم کردن وزن استفاده میکنن و در چند روز با مصرف ۴یا ۵ عدد حدودا ۴ کیلو کم میکنن ... و هر ۵ دقیقه باید به سرویس بهداشتی مراجعه کنن.. 

 

خلاصه ما به خوابگاه که رسیدیم بی سرو صدا ۱۵ یا ۲۰ عدد از قرصها رو داخل  کمی اب که داخل یک ظرف اب معدنی بود قاطی کردیم و کاملا اماده بودیم... 

 

اما چشمتون روز بعد نبینه مگه این وجدان لعنتی اجازه میداد حال این بنده خداها رو بگیریم .. از یه طرف تا ۲قدمی اتاق منشی ها پیش میرفتیم و از یه طرف هم میگفتیم این روز ها تمام میشه پس بیخیال باشم تا بگذره .... دیگه نشد دیگه .... اما تصور کنین ۱۵ عدد قرص این منشی ها رو چکار میکرد؟؟؟؟؟ 

نظرات 6 + ارسال نظر
مبین پنج‌شنبه 25 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 03:08 ب.ظ

سلام ... خوبی؟
از تو و پویا اینکارا بعید نیست!

سلام مبین چه عجب ملاقاتت کردیم

امین موسائی جمعه 26 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 09:15 ب.ظ

سلام
پوریا جان اصلا انتظار نداشتم نامه ای که برایه جناب جهانتیغ تو نظرات نوشته بودم رو پاک کنی ، خیلی کار بدی کردی

سلام امین جان حالت خوبه ؟؟؟؟
دوست عزیزم نظرات شما احتیاج به تایید من نداره و بلافاصله پس از گذاشتن نظر در وبلاگ به نمایش در میاد ... من این نامه شما رو در قسمت نظرات وبلاگ ابراهیم یاری دیده بودم ... که ایشون هم متاسفانه اقدام به پاک کردن وبلاگ نمود... در صورت گذاشتن این نامه در صفحه ی اصلی به نمایش میزارم ....
مرسی از نظرت

امیرحمزه یکشنبه 28 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 06:27 ب.ظ

سلام بر امین موسایی
امیدوارم خوب و خوش و خرم باشی

نیما دوشنبه 29 آذر‌ماه سال 1389 ساعت 10:12 ب.ظ http://hasanrood62.blogfa.com

سلام برامین وامیر حمزه وپوریاومبین وبقیه دوستان.اگه خدابخواد 10روز دیگه تموم می کنم ولی هرکاری می کنم این 10روز تموم نمی شه.

سلام نیما جون من هم ۹ ماه کسری گرفتم ... اینقدر پز نده

امیرحمزه پنج‌شنبه 2 دی‌ماه سال 1389 ساعت 07:18 ب.ظ

سلام بر نیما خان و پوریا جان
فکری هم به حال من کنید و برای من هم کسری پیدا کنید

سلام حمزه جان خوبی ؟ بابا تو که خدای پارتی هستی دیگه ..جایی که هیچ کی تا حالا امریه نگرفته اما شما گرفتی

پویا سلطانی جمعه 3 دی‌ماه سال 1389 ساعت 05:02 ب.ظ

یادش بخیر

واقعا یادش بخیر .. مرسی پویا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد